دل من طعنه به قالی سلیمان زده است

بلمی گشته که نوح وامدارش شده است

 دل من ناله و آه سردی سر داده

داوود نبی صوت آموز دل من شده است

 دل من در بند ، زغم دوری یارم شده است

اینجاست که یوسف ، زلیخای دل من شده است

 دل من آتش شده از حجب و حیا و ادب یار

ابراهیم خجول دل آتش زده من شده است

 اینها نه همه از دل رنجور من است

دل من خانه سقا و ارباب علمدار شده است

 

شاید...........

+ نوشته شده در  بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ساعت   توسط شاید شب  |